روز معلم مبارک
ايستاده بودم منتظر، به اميد دستی كه پنجره ام را به روي روشنايي باز كند ، تو آمدی با سخاوت خورشيد و رحمت باران.
دانه ام را از كوير ناداني برون آوردي و در دشت علم روياندي. تو مرا به انتهاي دشت ها بردي در آنجا اقاقي هايي ديدم كه نور مي پاشيدند و از ديار شب گذر مي كردند. تو يك اقاقي به دستم دادي و راهم را روشن نمودي. اينك ما ايستاده ايم،.من و تو تا كه باز كنيم پنجره بسته را به روي طالبان نور. روبرويمان دريچه اي است كه به دشت روشنايي گشوده مي شود.
به حرمت تاثیری که بر همه ی فرزندان سرزمینت داشته ای روزت مبارک